در گفت‌وگوی تفصیلی با آنا بررسی شد

سویدا آزمایشگاه تجزیه سوریه| طرح نیل تا فرات در مرحله عملیاتی قرار گرفت؛ هدف نهایی مهار ایران است

سویدا آزمایشگاه تجزیه سوریه| طرح نیل تا فرات در مرحله عملیاتی قرار گرفت؛ هدف نهایی مهار ایران است
کارشناس مسائل منطقه می‌گوید: اگر اسرائیلی‌ها موفق شوند پروژه خود را در سویدا عملیاتی کنند و این منطقه به یک اقلیم دروزی یا حتی یک حکومت مستقل دروزی تبدیل شود، قطعاً این مدل را به سایر کشور‌های منطقه نیز تعمیم خواهند داد. در نهایت، این نقشه به سمت مرز‌های ما نیز کشیده خواهد شد و پروژه مهار جمهوری اسلامی ایران به‌صورت مستقیم وارد فاز عملیاتی می‌شود.

گروه سیاسی خبرگزاری آنا – راحله کاویار: در روز‌های اخیر، تحولات امنیتی و سیاسی سوریه، به‌ویژه در جنوب این کشور، بار دیگر به یکی از چالش‌برانگیزترین موضوعات منطقه‌ای تبدیل شده است. استان سویدا، که عمده جمعیت آن را پیروان فرقه دروزی تشکیل می‌دهند، در کانون تنش‌های تازه‌ای قرار گرفته که ریشه در ساختار‌های هویتی، قومی و دخالت مستقیم و غیرمستقیم بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دارد.

در همین رابطه، «نوید کمالی» کارشناس مسائل راهبردی، در گفت‌و‌گو با خبرگزاری آنا، به بررسی ابعاد این بحران پرداخت. وی با اشاره به تحولات ۹ ماه اخیر در ساختار قدرت سوریه اظهار داشت: سوریه در این مدت شاهد بازسازی مجدد جایگاه خود در معادلات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده است؛ تلاش‌هایی که بیشتر با هدف احیای هویت سیاسی و تثبیت مشروعیت حاکمان جدید صورت گرفت. با این حال، به‌رغم وعده‌های داده شده و حمایت‌های برخی قدرت‌های منطقه‌ای، جنوب سوریه دچار التهاب شد که نمود آن را در بحران امنیتی اخیر استان سویدا می‌توان دید.

کمالی افزود: درگیری‌های اخیر میان دروزی‌ها و قبایل عرب بدوی ساکن این منطقه، واکنش دولت مرکزی را در پی داشت. دولت که تصور می‌کرد به پشتوانه تلاش‌های پیشین خود، از اجماع نسبی منطقه‌ای و بین‌المللی برخوردار است، وارد عمل شد؛ اما حملات هوایی ناگهانی رژیم صهیونیستی به دمشق و زیرساخت‌های کلیدی نظامی، از جمله هدف قرار دادن کاخ ریاست‌جمهوری قصر الشعب و ستاد کل نیرو‌های مسلح، محاسبات را به هم ریخت.

وی ادامه داد: این اقدام اسرائیل بار دیگر نشان داد که نه‌تنها وعده‌های داده‌شده به دولت سوریه قابلیت تحقق عملی نداشته‌اند، بلکه تمامیت ارضی سوریه نیز با تهدید جدی مواجه است. امروز نمی‌توان با قطعیت از امکان حفظ وحدت سرزمینی سوریه سخن گفت.

نگاهی به ریشه‌ها و پراکندگی جمعیت دروزی‌ها

فرقه دروزی یکی از شاخه‌های منشعب از جریان اسماعیلیه در تاریخ اسلام است که به تدریج از چارچوب‌های مذهبی اسلامی فاصله گرفت و به یک ساختار مستقل مذهبی تبدیل شد. بنیان‌گذار این فرقه، «حمزه بن علی»، فردی خراسانی‌تبار بود که در قرن پنجم هجری قمری، پس از مهاجرت به مصر، موفق شد با جلب حمایت حکومت فاطمیان، این فرقه را پایه‌گذاری و تثبیت کند.

با تغییرات سیاسی در مصر، دروزی‌ها به ارتفاعات غرب آسیا کوچ کردند. امروزه نزدیک به ۵۰ درصد جمعیت دروزی‌ها در سوریه، عمدتاً در استان سویدا، ساکن‌اند. بخش‌هایی از این جمعیت نیز در لبنان، اردن و اراضی اشغالی فلسطین پراکنده شده‌اند. برآورد‌ها حاکی از آن است که جمعیت کلی پیروان این فرقه کمتر از ۲ میلیون نفر است.

چرا دروزی‌ها به دنبال اعتراض و شورش برآمدند؟

کمالی در پاسخ به این پرسش که چه عواملی موجب شد جامعه دروزی امروز به‌سمت شورش و اعتراض حرکت کند؟ توضیح داد: فرقه دروزی همواره در طول تاریخ، علی‌رغم موضع‌گیری‌های محافظه‌کارانه، نقش‌آفرینی فعالی در بزنگاه‌های تاریخی داشته‌اند. از مشارکت در جنگ‌های صلیبی گرفته تا مقابله با مغول‌ها، و حتی در فرآیند استقلال سوریه، نقش رهبران دروزی چشمگیر بوده است.

وی تأکید کرد: دروزی‌های ساکن در اراضی اشغالی فلسطین نیز از دهه ۵۰ میلادی روابط نزدیکی با ساختار‌های حکومتی اسرائیل برقرار کرده‌اند. طبق توافقی در سال ۱۹۵۶، دروزی‌ها آمادگی خود را برای پیوستن به ارتش اسرائیل اعلام کردند و از سال ۱۹۵۷ به عنوان یک فرقه مذهبی مستقل در ساختار حقوقی اسرائیل به رسمیت شناخته شدند. در ادامه، در سال ۱۹۷۰، حتی سیستم آموزشی این جامعه نیز از دیگر عرب‌های فلسطینی جدا شد و هویت مستقلی برای آنان تعریف گردید. امروز دروزی‌ها با بهره‌گیری از همین جایگاه تاریخی، حمایت برخی بازیگران خارجی و همچنین موقعیت جغرافیایی خاص خود، تصور می‌کنند که می‌توانند در معادلات جدید منطقه، نقش‌آفرینی جدی‌تری داشته باشند و حتی به دنبال سهم‌خواهی بیشتر از ساختار قدرت در سوریه باشند؛ اقدامی که بی‌تردید با چالش‌های امنیتی و ژئوپلتیکی عمیقی برای دمشق همراه خواهد بود.

سویدا آزمایشگاه تجزیه سوریه| طرح نیل تا فرات در مرحله عملیاتی قرار گرفت؛ هدف نهایی مهار ایران است

از اقلیم‌سازی در سویدا تا طرح کریدور داوود؛ سوریه در آستانه تقسیم ژئوپلیتیکی؟

کمالی در مورد پشت‌پرده درگیری‌های استان سویدا و جایگاه فرقه دروزی در معادلات جدید منطقه‌ای بیان کرد: جمعیت دروزی‌های ساکن در اراضی اشغالی فلسطین کمتر از ۲۰۰ هزار نفر است، با این حال، حضور دروزی‌ها در ساختار ارتش اسرائیل پررنگ است. حتی در جریان جنگ اخیر غزه، عالی‌ترین مقام نظامی اسرائیل که کشته شد، یک سرهنگ دروزی بود. این نشان می‌دهد که اسرائیل طی دهه‌های گذشته توانسته این فرقه را در بدنه امنیتی و نظامی خود نهادینه کند.

وی ادامه داد: در سوریه، دروزی‌ها در دوران حکومت اسد رابطه‌ای همراه با تبعیت از حکومت مرکزی داشتند و در چارچوب نظم رسمی سوریه ایفای نقش می‌کردند. اما پس از تضعیف و فروپاشی نسبی حکومت مرکزی و ظهور ساختار حاکم جدید در دمشق، دولت مرکزی دیگر نتوانست تسلط کامل بر تمام مناطق کشور پیدا کند. در همین بستر، دروزی‌های سوریه با تحریک اسرائیل از خلأ قدرت بهره گرفتند تا به سمت کسب نوعی خودمختاری حرکت کنند.

کمالی افزود: تنش‌های دیرینه داخلی میان دروزی‌ها و قبایل عرب ساکن استان سویدا نیز در این روند مؤثر بود و در نهایت با الگوبرداری از مدل کرد‌های شرق سوریه – معروف به نیرو‌های دموکراتیک سوریه (SDF) – دروزی‌ها نیز اقدام به تشکیل «شورای نظامی سویدا» کردند تا در مسیر تحقق اقلیم اختصاصی خود گام بردارند. بنابراین، می‌توان گفت در آینده شاهد شکل‌گیری یک اقلیم دروزی مشابه اقلیم کردستان خواهیم بود.

طرح «کریدور داوود»؛ استراتژی ژئوپلیتیک اسرائیل برای محاصره محور مقاومت

نوید کمالی در مورد استراتژی‌های اسرائیل در جنوب سوریه اظهار کرد: در دکترین دفاعی رژیم صهیونیستی، طرحی با عنوان «کریدور داوود» تعریف شده است که از بلندی‌های جولان آغاز می‌شود و با عبور از قیطریه، درعا، سویدا و حمص، نهایتاً به منطقه الهکه در شرق سوریه می‌رسد. این کریدور عملاً یک مسیر ژئوپلیتیکی است که اسرائیل با تکیه بر هم‌پیمانان محلی خود، به دنبال ایجاد یک کمربند امنیتی در جنوب سوریه است.

وی تأکید کرد: هدف اصلی این طرح، جلوگیری از اتصال زمینی میان سوریه و محور مقاومت، به‌ویژه عراق و لبنان، است. با اجرای این پروژه، از یک‌سو تهدیدات احتمالی علیه جولان اشغالی مهار می‌شود و از سوی دیگر، مسیر استراتژیک محور مقاومت برای انتقال نیرو و تجهیزات از شرق به غرب به‌طور کامل قطع خواهد شد.

 تأثیر این تحولات بر ایران و نظم منطقه‌ای جدید

کمالی در پاسخ به این پرسش که این تحولات چه تأثیری بر ایران و وضعیت کلی منطقه خواهد داشت، گفت: جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه، به‌طور مستقیم از این تحولات متأثر می‌شود. جنگ ۱۲ روزه اخیر، وضعیت مبهم آتش‌بس و تنش‌های امنیتی پراکنده همگی بخشی از فرآیند کلان‌تری هستند که در چارچوب *نظم نوین خاورمیانه* تعریف می‌شوند. این نظم جدید، که نخستین‌بار پس از حوادث ۱۱ سپتامبر از سوی دولت آمریکا مطرح شد، ریشه در نظریه‌های استراتژیکی مانند نقشه راه برنارد لوئیس دارد.

وی در توضیح داد: برنارد لوئیس، نظریه‌پرداز غربی، بر این باور بود که خاورمیانه تا زمانی که در قالب کشور‌های بزرگ با ساختار‌های قومی و مذهبی متنوع اداره می‌شود، همواره تهدیدی علیه منافع غرب خواهد بود. به اعتقاد او، تنها راه مهار این تهدید، تجزیه این کشور‌ها به دولت-خرده‌های قومی و مذهبی است که توان تولید قدرت ملی نداشته باشند.

آیا سوریه به پایلوت تجزیه تبدیل می‌شود؟

کمالی در مورد ابعاد راهبردی بحران سوریه افزود: هرچند سوریه در ظاهر هنوز کشوری یک‌پارچه است، اما تحولات پس از سقوط اسد و ورود بازیگران متعدد، عملاً این کشور را به محل تقاطع منافع واگرا تبدل کرده است. هیچ‌یک از بازیگران مؤثر در پرونده سوریه – از جمله ترکیه، عربستان، اسرائیل و حتی آمریکا – بر سر نقاط مشترک به توافق نرسیده‌اند.

وی تأکید کرد: منافع ترکیه با عربستان در سوریه یکسان نیست. اسرائیل اهداف متفاوتی با ترکیه دارد. این واگرایی منافع موجب شده است که هیچ انسجامی برای حل بحران سوریه شکل نگیرد. در نتیجه، سوریه به یک میدان آزمایشی (پایلوت) برای پیاده‌سازی سناریو‌های تجزیه تبدیل شده است؛ سناریو‌هایی که ممکن است در آینده به دیگر کشور‌های منطقه نیز تسری یابد.

 

طرح نیل تا فرات در مرحله عملیاتی قرار گرفته است

این کارشناس مسائل غرب آسیا در مورد آخرین تحولات میدانی سوریه، از شکل‌گیری یک معادله امنیتی جدید در جنوب این کشور خبر داد و گفت: در پرونده سوریه، سایر بازیگران هم به همین نحو دچار چالش شده‌اند. حتی بازیگرانی که در این سال‌ها اشراف کاملی بر تحولات داشتند، همچون جمهوری اسلامی ایران و روسیه، اکنون یا حضور مؤثری در میدان ندارند یا تأثیرگذاری آنها کاهش یافته است. به همین دلیل، امروز سوریه به پرونده‌ای بغرنج و پرابهام تبدیل شده است؛ به‌عبارتی دقیق‌تر، پرونده سوریه اکنون درگیر یک عدم قطعیت رادیکال است.

وی افزود: در این شرایط، رژیم صهیونیستی در حال بهره‌برداری حداکثری است. دولت مرکزی سوریه ضعیف شده، قدرت مالی قابل توجهی ندارد و سایر بازیگران نیز با یکدیگر اختلاف نظر‌های عمیق دارند. اسرائیل دقیقاً از همین شکاف‌ها استفاده کرده و سویدا را به آزمایشگاه پروژه تجزیه تبدیل کرده است.

کمالی در تشریح این پروژه گفت: اگر اسرائیلی‌ها موفق شوند پروژه خود را در سویدا عملیاتی کنند و این منطقه به یک اقلیم دروزی یا حتی یک حکومت مستقل دروزی تبدیل شود، قطعاً این مدل را به سایر مناطق نیز تعمیم خواهند داد. در گام بعدی شاهد تجزیه عراق خواهیم بود و پس از آن، تحریک و تنش‌آفرینی در پرونده کردی کل منطقه – از ترکیه تا عراق و حتی ایران در دستور کار قرار می‌گیرد. در نهایت، این نقشه به سمت مرز‌های ما نیز کشیده خواهد شد و پروژه مهار جمهوری اسلامی ایران به‌صورت مستقیم عملیاتی خواهد شد.

 راهبرد مقابله چیست؟

کمالی در پاسخ به این پرسش که آیا کشور‌های منطقه و به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران می‌توانند نقش بازدارنده‌ای در برابر این روند ایفا کنند یا خیر، کمالی خاطرنشان کرد: با توجه به جهت‌گیری تحولات، باید گفت که نقش‌آفرینی ایران در تحولات سوریه باید بازتعریف شود. ما پس از سقوط دمشق و خروج اسد، باید واقعیت جدید را می‌پذیرفتیم و بر اساس آن، روی نقاط اشتراک خودمان با حاکمان جدید دمشق تمرکز می‌کردیم. همان زمان در نخستین ساعات سقوط دمشق در رسانه ملی تحلیلی ارائه دادم و گفتم اگر این واقعیت را نپذیریم، موقعیت خود را در پرونده سوریه از دست خواهیم داد.

وی ادامه داد: متأسفانه این مسیر از سوی ما پیگیری نشد. بر خلاف روس‌ها که با حفظ منافع خود، پایگاه‌های نظامی در طرطوس و لاذقیه را تثبیت کردند، سفارت‌شان را فعال نگه داشتند و تعامل حداقلی را برقرار کردند، جمهوری اسلامی ایران چنین مسیری را دنبال نکرد. اکنون به شکل رسمی، حضور ما در سوریه فعلی بسیار محدود و غیراثرگذار شده است.

کمالی تصریح کرد: اتفاقاتی که اکنون در سوریه رخ می‌دهد، هدف اصلی‌اش جمهوری اسلامی ایران است. کسانی این پروژه را مدیریت می‌کنند که با ایران خصومت استراتژیک دارند. آنها قدرت ملی ما را فراتر از توان موشکی یا هسته‌ای صلح‌آمیز برنمی‌تابند. پروژه‌هایی، چون تحولات «سویدا»، «کریدور داوود» و حتی طرح بزرگ‌تر «نیل تا فرات»، همه بخشی از سناریویی هستند که هدف نهایی‌اش مهار کامل ایران است.

سویدا آزمایشگاه تجزیه سوریه| طرح نیل تا فرات در مرحله عملیاتی قرار گرفت؛ هدف نهایی مهار ایران است

برنامه‌ریزی برای همه سناریوها؛ از خوش‌بینانه تا بدبینانه

کمالی تأکید کرد: ما باید برای همه سناریوها، از خوش‌بینانه‌ترین تا بدبینانه‌ترین، برنامه مشخص داشته باشیم. نباید منفعل باشیم. اگر می‌خواهیم از منافع ملی خودمان دفاع کنیم، باید در سوریه پسااسد نیز جای پا پیدا کنیم هرچند محدود. اگر این فرصت را از دست بدهیم، آنها با ایجاد کمربند‌های امنیتی اطراف ایران، عملاً ما را به حاشیه خواهند راند.

وی افزود: آنچه امروز با عنوان پرونده مقاومت شناخته می‌شود، محورش جمهوری اسلامی ایران است و به همین دلیل، آنها تلاش می‌کنند این محور را مهار و حتی نابود کنند. بازی در سویدا آغاز شده، اما پایان آن ممکن است تا مرز‌های ایران نیز ادامه یابد. از لبنان تا سوریه، از عراق تا ایران؛ پروژه مهار مقاومت در حال اجراست.

خطای راهبردی اسرائیل، فرصت احیای محور مقاومت را فراهم کرد/ نباید بازگشت به تنظیمات کارخانه را تکرار کنیم

کارشناس مسائل راهبردی، به نقش جمهوری اسلامی ایران در محور مقاومت و هدف‌گذاری اسرائیل تصریح کرد: اینها در پرونده مقاومت، سرمنشأ اصلی آن را جمهوری اسلامی ایران می‌دانند؛ لذا برداشت‌شان این است که اگر ایران ضعیف بشود، مهار بشود، با ایجاد کمربند‌های امنیتی اطراف کشور، می‌توانند پرونده مقاومت را ببندند. به همین دلیل ما باید برای تمام سناریوها، از خوش‌بینانه تا بدبینانه، برنامه داشته باشیم تا بتوانیم از منافع ملی‌مان در بهترین حالت دفاع کنیم.

وی ادامه داد: اگر بخواهیم محور مقاومت را دوباره فعال کنیم، باید بدانیم این محور بخش‌هایی در سوریه، لبنان و عراق دارد. ما در عراق نیرو‌های حشد الشعبی را داریم. تحولات سوریه قطعاً بر عراق و این نیرو‌ها نیز تأثیرگذار خواهد بود. اما نکته مهم‌تر این است که بزرگترین خطای راهبردی اسرائیلی‌ها، نادیده گرفتن این واقعیت بود که تلاش برای تحقیر مردم خاورمیانه تنها به نفرت بیشتر از صهیونیست‌ها منجر می‌شود.

پروژه‌های ادراکی رژیم صهیونیستی شکست خورده‌اند

کمالی در تبیین رویکرد تبلیغاتی اسرائیل در منطقه گفت: در طول دهه گذشته، اسرائیلی‌ها سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در حوزه جنگ ادراکی انجام دادند. برای مثال، در رابطه با کشور ما، محصولات سینمایی و سریال‌هایی مثل «تهران» را تولید کردند تا القا کنند که رژیم صهیونیستی دشمن مردم ایران نیست، بلکه فقط با حاکمیت مشکل دارد. اما همزمان با این پروژه‌های نرم، اقداماتی سخت‌افزاری از جمله تجاوز به خاک کشور ما، تهدید فرماندهان مقاومت در عراق و اجرای تحرکات تروریستی در منطقه را هم پی گرفتند.

وی افزود: اینها متوجه نشدند که جنایات شنیع و ضدانسانی که انجام می‌دهند. چه در فلسطین، چه در سوریه، همه سرمایه‌گذاری‌های ادراکی‌شان را بر باد می‌دهد. امروز بهترین شرایط برای احیای مقاومت فراهم شده. نفرت از صهیونیست‌ها در سوریه موج می‌زند. سوریه‌ای که روز سقوط اسد، مردمش از رفتن او خوشحال بودند و برای اسرائیل و آمریکا کف می‌زدند، امروز در دمشق علیه اسرائیل شعار می‌دهند. در برخی شهر‌ها اعلام جهاد شده، با اینکه حکومت مرکزی تمایلی به تنش با اسرائیل ندارد.

اجماع عمومی علیه اسرائیل، بدون مرزبندی‌های سیاسی

این تحلیلگر راهبردی همچنین تأکید کرد: امروز در کشور ما، مردم فارغ از گرایش سیاسی – اصولگرا، اصلاح‌طلب، حتی بی‌طرف‌ها همه متوجه شده‌اند که اسرائیل فقط دشمن حاکمیت نیست، بلکه با اصل موجودیت ایران مسئله دارد. او بین اصلاح‌طلب و اصولگرا، حزب‌اللهی و غیرحزب اللهی فرقی نمی‌گذارد. او منافع خود را در نابودی قدرت ملی ایران می‌بیند.

وی یادآور شد: اسرائیل امروز روی پرونده هسته‌ای ایران تمرکز کرده، فردا سراغ توان موشکی می‌رود. شاهد بودیم که نتانیاهو گفته است موشک‌های ایران باید بردشان به ۲۰۰ کیلومتر کاهش پیدا کند، در حالی که اکنون بردشان ۴۸۰ کیلومتر است. بعد از آن سراغ پرونده‌های دیگر، از جمله هوش مصنوعی و سایر مولفه‌های قدرت می‌رود.

 بازگشت به شرایط پیش از جنگ؛ خطری مهلک

کمالی هشدار داد: خطای مهلک اسرائیلی‌ها این بود که فکر کردند می‌توانند مردم منطقه را تحقیر کنند و واکنشی نبینند. اما اکنون شرایط روانی برای احیای مقاومت مهیاست. ما باید از همه این تحولات درس بگیریم. از جنگ دوازده‌روزه درس بگیریم، از لحظه‌به‌لحظه تحولات سوریه یاد بگیریم. باید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسیم، مسیر‌های اشتباهی را که در گذشته رفته‌ایم اصلاح کنیم.

وی گفت: در جنگ دوازده‌روزه متوجه شدیم مهم‌ترین پدافند ما، مردم ما هستند. در حالی که اسرائیلی‌ها تصور می‌کردند جمهوری اسلامی ایران در عرض سه روز ساقط خواهد شد، این جنگ دوازده روز طول کشید. بخش‌های راهبردی رژیم صهیونیستی هدف حملات موشکی قرار گرفت و مردم کشور ما نیز با اقتدار، پشت نظام ایستادند.

کمالی تصریح کرد: نباید مسیر‌های اشتباه گذشته را ادامه دهیم. بازگشت به اصطلاح تنظیمات کارخانه، خطایی مهلک خواهد بود. اکنون در شرایط آتش‌بس نیز، نباید فریب فضای ظاهراً عادی را بخوریم. در همین چند روزی که از جنگ گذشته، می‌بینیم کشور دوباره به شرایط عادی برگشته، گویی هیچ جنگی نبوده. این، یک خطر جدی است که باید در برابرش آگاه باشیم.

«گفت‌وگوی غربی»؛ پوششی برای پروژه مهار ایران

 کارشناس مسائل راهبردی، درمورد رویکرد کشور‌های غربی نسبت به جمهوری اسلامی ایران، بر لزوم آماده‌باش دائمی کشور در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و امنیتی تأکید کرد و گفت: الان باید شرایط کشور، شرایط آماده‌باش فرهنگی و اجتماعی باشد. ما باید بدانیم که هر آن ممکن است دشمن دست به تهدید جدیدی بزند. به عنوان نمونه، می‌بینیم که پارلمان نروژ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که پشتوانه نظام و کشور است را به عنوان یک سازمان تروریستی اعلام می‌کند. سوم تیرماه نیز سند راهبرد امنیت ملی انگلیس منتشر شد و در آن، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان بازیگری نامطلوب در منطقه و جهان معرفی کردند. در سند امنیت ملی آلمان هم همین نگاه وجود دارد و سایر بازیگران اروپایی نیز به همین سمت حرکت می‌کنند.

کمالی با اشاره به تصویرسازی رسانه‌ای اروپا در خصوص تمایل به گفت‌و‌گو با ایران، آن را بخشی از یک عملیات روانی دانست و تصریح کرد: این تصویرسازی رسانه‌ای که اروپایی‌ها دنبال گفت‌و‌گو هستند، به نظر من یک فریب اطلاعاتی است. آنها عملاً در حال آماده‌سازی تخاصم جدی با جمهوری اسلامی ایران هستند و این روند را برای کمک به طرف آمریکایی و اسرائیلی در مسیر مهار ایران پیش می‌برند؛ لذا ما باید آماده هرگونه تهدیدی باشیم و در کنار بازسازی‌های دفاعی و امنیتی، باید انسجام اجتماعی خود را نیز تقویت کنیم.

 دیپلماسی، بله؛ اما با چاشنی اقتدار

کمالی در پاسخ به پرسشی درباره بازگشت احتمالی ایران به مذاکرات با آمریکا و اتحادیه اروپا، بیان کرد: دیپلماسی یک اصل خدشه‌ناپذیر است و نمی‌توان آن را در روابط بین‌الملل نادیده گرفت. این دیپلماسی است که روابط را تنظیم می‌کند. اما معتقدم دیپلماسی باید دست‌به‌ماشه باشد. بنده در حوزه دیپلماسی دفاعی کتاب‌ها و آثار متعددی نوشته‌ام و تأکید دارم که دیپلماسی باید در کنار آمادگی کامل دفاعی و نظامی پیگیری شود.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: اگر تصور کنیم که صرفاً در فضای مذاکراتی، دیگر تهدیدی از سوی دشمن وجود نخواهد داشت، این یک ساده‌لوحی است. خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران متوجه این مسئله شده که نمی‌توان به طرف مقابل اعتماد کرد. اما لازم است این مسئله مکرراً یادآوری شود، چون دشمن مخاطب‌شناسی می‌کند و می‌داند که جامعه ما حافظه تاریخی قوی‌ای ندارد و خیلی زود مسائل را فراموش می‌کند و درگیر روزمرگی می‌شود.

برنامه اسرائیل ایجاد نارضایتی عمومی برای تقابل مردم با حاکمیت

کمالی در ادامه با اشاره به سناریو‌های پیش‌رو در دور جدید مذاکرات و تحرکات امنیتی، هشدار داد: در این دور جدید، شاید تهدیدی مستقیم متوجه ما نشود. اما اگر ما تصور کنیم که می‌توانیم صرفاً از طریق دیپلماسی سنتی کار را پیش ببریم و از ابعاد دفاعی و امنیتی غافل شویم، دشمن حتماً ضربات جدی‌تری از دور قبل وارد خواهد کرد.

وی افزود: اسرائیلی‌ها اکنون متوجه شده‌اند که مردم از نظام حمایت می‌کنند؛ بنابراین حملات جدید خود را به نحوی طراحی می‌کنند که منجر به تولید نارضایتی عمومی شود؛ هدف آن است که شکافی میان ملت و حاکمیت ایجاد شود. ما باید از همین حالا برای مقابله با این فتنه و توطئه، برنامه‌ریزی داشته باشیم.

 برای مقابله با تهدید، باید به نخبگان رجوع کنیم

کمالی در جمع‌بندی این بخش از گفت‌و‌گو، بر اهمیت مشارکت نخبگان به‌ویژه نسل جوان در فرآیند‌های راهبردی کشور تأکید کرد و گفت: برای پیشگیری از بحران‌ها و دفع تهدید‌های آینده، کشور باید به نخبگان مراجعه کند. به‌ویژه نخبگان جوانی که در حوزه‌های انرژی، سیاست، امنیت و سایر بخش‌های راهبردی کشور صاحب‌نظر هستند و شناخت میدانی دقیقی از تحولات دارند. اگر کشور به این سمت حرکت کند، می‌توان بسیاری از توطئه‌ها را خنثی کرد.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا